نويسنده با اشاره به عبارت رزا لوكزامبورگ كه گفته بود بشر دو راه بيشتر ندارد: يا سوسياليسم يا بربريت، روند سلطه جهاني امپرياليسم و عواقب وخيم آن را گوشزد مي كند. او در اين نوشتار مي گويد: امروزه، اوضاع به طور كيفي تغيير كرده و به همين دليل عبارت منسوب به رزا لوكزامبورگ شكل اضطراري و شگرفي به خود گرفته است...آنان كه صحبت از راه سوم به مثابه حلال مشكلات مي كنند و ادعا دارند كه جايي براي تجديد حيات يك جنبش توده اي و راديكال وجود ندارد، يا مي خواهند تسليم برده وار خود به نظام حاكم را رياكارانه راه سوم بنامند و يا از درك وخامت اوضاع ناتوان و به يك عاقبت مثبت خيالي و بي كشاكش دل بسته اند كه نزديك به يك قرن است به ما وعده داده شده، اما حتي يك ميلي متر هم به آن نزديك نشده ايم. حقيقت مطلب، حقيقتي كه براي بعضي ها ناخوشايند است، اين است كه اگر آينده اي براي يك جنبش توده اي راديكال وجود نداشته باشد، براي بشريت نيز آينده اي نمي توان تصور كرد...جهان نوع بديل سوم، در وراي دو بديل سوسياليسم يا بربريت، فقط جايي براي زيستن سوسك ها خواهد بود; موجوداتي كه گفته مي شود قادر به تحمل مقادير بسيار زياد و كشنده تابش هاي هسته اي اند. اين تنها معني منطقي راه سوم نظام سرمايه است. سومين و مرگبارترين مرحله ممكن امپرياليسم، مرحله سلطه جهاني آن، كه اكنون به طور كامل در حال تحقق يافتن است، و با بحران ساختاري و عميق كل نظام سرمايه، چه در سطح سياسي و چه نظامي همراه است، جايي براي آسايش فكر و يا اطمينان خاطر باقي نمي گذارد. برعكس، چنانچه جنبش سوسياليستي در مدت زماني كه هنوز در اختيار داريم، از چالش تاريخي كه در برابرش قرار دارد، امتناع ورزد، امپرياليسم تاريكترين سايه ممكن را بر آينده بشريت خواهد گستراند. به اين دليل است كه قرن بيست و يكم، ناچار قرن يا سوسياليسم يا بربريت خواهد بود. در بخش پاياني كتاب مصاحبه ايستوان مراروشي (نويسنده كتاب) با مجله نقد، درج شده است.